بلدرچین
از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
بلدرچین (به پارسی سَره: بَدبَده) (نام علمی: Coturnix کُتورنیکس) پرندهای کوچک از تیره قرقاولیان، راسته ماکیانسانان است.
بلدرچینها جثهٔ کوچک و خپلی دارند و زندگی بر روی زمین را ترجیح میدهند. از دانهها و نیز حشرات و دیگر جنبندگان کوچک تغذیه میکنند. بر روی زمین لانه میسازند و بر پروازهای کوتاه و سریع قادرند، برخی گونهها همچون بلدرچین ژاپنی و بلدرچین معمولی پرندگانی مهاجرند و توانایی پرواز در مسافتهای طولانی را دارند. در برخی کشورها برخی گونههای بلدرچین در تعداد زیاد پرورش داده میشوند تا از تخم و گوشت آنها استفاده شود و یا حتی در شکارگاهها رها شوند. این پرنده در سکونتگاههای خود هم توسط انسانها بطور گستردهای شکار میشود تا از گوشت و پرهایش استفاده شود.
پراکندگی وسیع و فراوانی نِسبی این پرنده در خاورمیانه با نامهای مختلف برای آن در میان فارسیزبانان همراه بودهاست. بهجز «بلدرچین» که واژهای در اصل ترکی و اصلیترین نام این پرنده است. واژهٔ «کَرَک» بهویژه در گویش هراتی و گویشهای زبان کردی، در فارسی جدید بهویژه در گویش کرمانی واژهٔ «بدبده»، در فارسی کلاسیک واژهٔ «وَرْتِج/وَرْتیج/وَرْدیج» و در برخی مناطق مازندران، گیلان و سمنان «وَرده» از نامهای دیگر این پرنده است. در زبان گیلکی نیز آن را «وُشُم/وُشوم» مینامند و سومین پادشاه زیاری را به جهت علاقهاش به شکار بلدرچین وشمگیر مینامند. در عربی از واژههای «سَمانی» و «سَلویٰ» استفاده میشود که به فارسی نیز راه یافتهاست. لامعی گرگانی شاعر سدهٔ پنجم میسراید:
باران و برف بارد بَر ما کنون زِ ابر |
|
چون بر بنی سرائیل از آسمانْ سَمان |
به روایت عهد عتیق (سِفْرِ خروج ۱۳:۱۶، سفر اَعداد ۳۱ـ۳۳:۱۱) بلدرچین یکی از مائدههای آسمانی بود که یهوه برای اسرائیلیان سرگردان پس از مهاجرت از مصر فرو فرستاد. به این موضوع در قرآن (بقره : ۵۷، اَعراف : ۱۶۰ و طه : ۸۰) نیز اشاره شدهاست. این پدیده با توجه به مهاجرت بلدرچینها از منطقه مدیترانه قابل تبیین است. این پرندهها هر سال بهار در گلههای پرشمار از مسیر صحرای سینا از آفریقا به اروپا و آسیا مهاجرت میکنند و در پائیز مسیر رفته را بازمیگردند. از آنجا که این پرندگان در ارتفاع بسیار کم پرواز کرده و خیلی زود خسته میشوند و بر زمین مینشینند، به راحتی شکار میشوند.[۲]
در برخی کتب قدیمی عربی از جمله برهان قاطع افسانهای دربارهٔ بلدرچین نقل شده که خاستگاه وی را از دریا میداند. مرتضی زبیدی در این مورد مینویسد: «سُمانی (بلدرچین) ... از پرندگان مهاجر است، ولی دانسته نیست از کجا میآید. حتی برخی میگویند که از دریای شور بیرون میآید، و دیده میشود که با بالی فرورفته در آب دریا و بال دیگر مانند بادبانی گسترده بر روی آب، بر سطح دریا پرواز میکند...» این افسانه از آنجا نشأت گرفته که چون بلدرچین توانایی جسمی برای پروازهای طولانی را ندارد در فصل مهاجرت از بادهای موافق برای پروازهای کمک میگیرد و گلههای بزرگ بلدرچین در پاییز از اروپا به شمال آفریقا و شرق مدیترانه کوچ میکنند و در بهار به اروپا باز میگردند. در هنگام عبور از مدیترانه اغلب خسته شده به دریا میافتند و با همان روشی که زبیدی آورده: «با بالی فرورفته در آب دریا و بال دیگر مانند بادبانی گسترده بر روی آب» خود را به ساحل میرسانند. تا دهه ۱۳۲۰/۱۹۴۰ هر سال در دو فصل بهار و پائیز میلیونها بلدرچین در سواحل مدیترانه بدینسان گرفته میشد ولی شمار آنها از آن پس کاهش یافتهاست.[۳]
این پرنده را در عربی کلاسیک، «قَتیل الرَّعد» مینامند، زیرا تصور میکنند از شنیدن غُرّش آذرخش از ترس می میرد.
در فارسی نیز آن را «بَدبَده» نامیدهاند چرا که بر پایه افسانهای ایرانی این پرنده بهناحق دانهای گندم از مال کودک صغیری خورد، و سپس از این کارِ بد خود پشیمان شده، دائماً تکرار میکند که «بَد بَده» [=] کار بَدْ بد است.
نظرات شما عزیزان:
|